لینک های اصلی
عضویت گیم نت ها
ورود گیم نت ها
بهترین بازیکنان کانتر
بهترین بازیکنان pes
لیست گیم نت ها
فرم ثبت امتیازات کانتر
فرم ثبت امتیازات pes
 مطالب و مقالات
اجتماعی و جامعه
اداری و مدیریت
اطلاعات عمومی
اقتصاد، پول و بانک ها
پزشکی سلامت
تاریخی
جغرافیا
درسی و کمک درسی
رایانه و نرم افزار
زبان و ادبیات
گیاه شناسی و کشاورزی
مذهبی و دینی
  بخش مطالب >> مذهبی

حضور امام حسین (ع) در دارالاماره مدینه

مجموعه مربوطه:زبان و ادبیات تاریخ نوشتن مطلب : 2021/12/26

این مطلب در مورد حضور امام حسین (ع) در دارالاماره مدینه است که امام حسین (ع) در دارالاماره مدینه در مقابل ولید(حاکم مدینه) حاضر می شود و ولید خواستار بیعت امام حسین با یزید می شود.

مطلب بصورت رایگان آماده دریافت است فقط دانلود کرده و استفاده کنید.
ردیف نوع فایلها تعداد فایل های موجود در داخل فایل زیپ تعداد صفحات اندازه فایل فرمت فایل دانلود دانلود کنید

لینک دانلود
1 word
pdf
فایلها ویرایش شده و آماده استفاده است فقط دانلود کنید.
2 عدد 2 247 kB ZIP

حضور امام حسین (ع) در دارالاماره

 امام حسین(ع) و ابن زبیر در مسجد نشسته بودند. قاصد فرماندار آمده و آن ها را به دارالاماره احضار کرد. امام حسین(ع) به ابن زبیر فرمود: من فکر می کنم طاغیه ی این ها(یعنی معاویه مرده و این ها در صدد تحصیل بیعت با یزید هستند. امام حسین (ع) پس از درخواست حاکم مدینه، با رعایت احتیاط لازم، به نزد او رفت. ایشان می دانست که دلیل این احضار بی موقع، مرگ معاویه و مسئله بیعت یزید است. به دلیل احتیاط و برای این که نکند مجبور به بیعت یزید شده یا بیجا و بی نتیجه کشته شود؛ تعدادی از خویشان و موالیان مسلح خود را بهمراه برده بود که آن ها بیرون از دارالاماره مترصد حوادث احتمالی ماندند. حضور امام حسین در دارالاماره
 با حضور امام حسین(ع) در دارالاماره، ولید(حاکم مدینه) خبر مرگ معاویه را اعلام کرد و گفت: این نامه امیر المومنین یزید است که مرا مامور کرده از شما برای او بیعت بگیرم.

 امام حسین(ع) به او فرمود:هدف شما از بیعت گرفتن چیست؟ مگر نه این است که می خواهید به مردم بگویید که من با یزیدبیعت کرده ام، و از این راه، بیعت سایر مردم را به دست آورید؟ پس بیعت کسی مثل من در خفا و به صورت پنهانی بیهوده و بی اثر خواهد بود. خوب است صبر کنید تا فردا که در یک مجلس عمومی، بیعت گرفته می شود؛ ما را هم دعوت کنید تا همه یکسان باشند.
 در اینجا امام حسین(ع) بیعت را نپذیرفته بود، بدون این که اظهار و ابرازی کند. ایشان نمی خواست در آن مجلس کوچک همه چیز تمام و خون ایشان به سرعت ریخته شود و ناگزیر اثر خود را از دست بدهد و لوٍث شود.
حاکم مدینه که فردی محافظه کار بود و دوست نداشت با پسر دختر پیامبر(ع) درگیر شود، با تکریم و احترام گفت: بسیار خوب، ما از شما جز این هم انتظار نداشتیم؛ خدا به شما جزای خیردهد. در پناه خدا تشریف ببرید.

 مروان بن حکم که در گذشته والی شهر مدینه بود و اکنون در مقام مشاور قرار داشت، گفت:(امیر! این پیشنهاد را هرگز نپذیرید. اگر حسین از این جا بیرون رفت و بیعت نکرد؛ هرگز به او دست نخواهی یافت، مگر این که خون های بسیار ریخته شود. یا از او بیعت بگیر و یا سر او را از تنش جدا کن.)
این اولین بار است که امام حسین(ع) به قبول بیعت دعوت شده و زیر بار آن نرفت و در مقابل به مرگ تهدید شد.
امام حسین(ع) که تا این لحظه سعی داشت قضیه را به اجمال و ابهام بگذارند، از این شخن به خشم آمده و به مروان گفت:وای بر تو، ای پسر زن کبود چشم! تو فرمان می دهی که مرا گردن بزنند؟ به خدا قسم که سخنی نادرست گفتی و به گناه آلوده شدی.

 ابن اعثم(ابو محمد احمد بن اعثم الکوفی الکندی مورخ عرب و شیعه در قرن دوم و سوم هجری)، در ادامه عباراتی را نقل می کند که بیش از نقل دیگر مورخان است. او چنین می نویسد: در این هنگام امام حسین(ع) رو به ولید کرده و فرمود: ای امیر همانا ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت هستیم، و خاندان ما محل آمد و رفت ملایکه است و خدای متعال ما را واسطه و وسیله رحمت خویش قرار داده؛ در حالی که یزید، مردی فاسق و شراب خوار و آدم کش است. آشکارا گناه می کند و هرگز کسی چون من با فردی مثل یزید بیعت نخواهد کرد. ولی صبر می کنیم تا فردا جوانب مسئله را بررسی کرده و معلوم کنیم که کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتر است. این را فرمود و به همراه یاران از مجلس خارج شد.
این کلمات با سیاست عدم برخورد جدی که امام حسین(ع) در آن روز در نظر داشت منافات دارد؛ اما در هر صورت امام حسین(ع) در این فراز نیز سخن از عدم بیعت می گویند. چون صدای امام(ع) بلند شد، همراهان به داخل دارالاماره وارد شده و ایشان در جمع انان به سلامت بیرون آمدند.

 بعد از خروج امام حسین(ع) از دارالاماره، مروان به ولید گفت:فرمان مرا نبردی! هرگز چنین فرصتی به دست نخواهی آورد.
ولید جواب داد: دیگری را ملامت کن کاری را به من پیشنهاد کرده بودی که مایه تباهی دینم بود. به خدا سوگند! دوست ندارم که همه ی آنچه آفتاب بر آن می تابد از آن من باشد و من حسین را کشته باشم! سبحان الله، من حسین را بکشم، در برابر اینکه می گوید بیعت نمی کنم؟ کسی که به سبب خون حسین به حسابش برسند، در روز رستاخیز در نزد خدا اعمال نیکش ناچیز باشد.